0
0
Subtotal: ۰ تومان

سبد خرید شما خالی است.

تحلیل تم (مضمون)

تحلیل تم

تحلیل مضمون یکی از فنون تحلیلی مناسب در تحقیقات کیفی است که بـه طـور گسـترده ای مورد استفاده قرار می گیرد. در سال های اخیر روش تحقیق کیفی رشد چشمگیری در علوم اجتماعی پیدا کرده است. برای کسب نتایج مفید و با معنی در تحقیقات کیفی، لازم است داده ها به صورت روشمند تحلیل شود؛ اما متأسفانه ابزارهای تحلیلی اندکی در این زمینه وجود دارد؛ به طوری که پژوهشگران معمولاً تمایل پیدا کرده اند پرسش مربوط به چگونگی را از تحلیل های خود حذف کنند. با این حال، روند فزاینده استفاده از تحلیل های کیفی، امیدوارکننده است اما همچنان به ابزارهای پیشرفته تری جهت تسهیل این تحلیل ها نیاز است. تحلیل تم (تحلیل مضمون) در کنار روش های گراندد تئوری (نظریه داده بنیاد)، پدیدارشناسی، روایت پژوهی (تحلیل روایت)، فرامطالعه و اقدام پژوهی یکی از مهمترین رویکردها در روش تحقیق کیفی می باشد.

لازم است درک بهتری از تحلیل کیفی حاصل شود تا با اطمینان بتوان از آن به عنوان روشی قوی و مناسب استفاده کرد. این امر، تنها با ثبت نظام مند و تبیین روش های تحلیل امکانپذیر است؛ به گونه ای که فنون موجود، تسهیم و با بهبود آن ها، ابزارهای جدید و بهتری، پردازش شود. یکی از روش های ساده و کارآمد تحلیل کیفی، تحلیل مضمون است.

در واقع، تحلیل مضمون، اولین روش تحلیل کیفی است که پژوهشگران باید یاد بگیرند. این روش، مهارت های اساسی مورد نیاز برای بسیاری از تحلیل های کیفی را فراهم میکند. تحلیل مضمون، یکی از مهارت های عام و مشترک در تحلیل های کیفی است؛ به همین دلیل، بویاتزیس آن را نه روشی خاص بلکه ابزاری مناسب برای روش های مختلف، معرفی میکند. ریان و برنارد (۲۰۰۰) نیز کدگذاری مضامین را فرایند پیشنیازِ تحلیل های اصلی و رایجِ کیفی، معرفی میکنند تا روشی منحصر به فرد و خاص. اما به عقیده براون و کلارک (۲۰۰۶) تحلیل مضمون را باید روش ویژهای در نظر گرفت که یکی از مزایای آن، انعطافپذیری است.


تعریف تحلیل مضمون

تحلیل مضمون، روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در داده های کیفی است. این روش، فرایندی برای تحلیل داده های متنی است و داده های پراکنده و متنوع را به داده هایی غنی و تفصیلی تبدیل میکند. از تحلیل مضمون میتوان به خـوبی بـرای شـناخت الگوهـای موجود در داده های کیفی استفاده کرد. تحلیل قالب مضامین و تحلیل شـبکه مضـامین نیـز از ابزارهـایی هستند که معمولاً در تحلیل مضمون به کار می روند. قالب مضامین، فهرستی از مضامین را بـه صـورت سلسله مراتبی نشان میدهد. شبکه مضامین نیز ارتباط میان مضامین را در نگاره هایی شبیه تارنمـا نشـان میدهد.

در نمونه پروپوزال کیفی با رویکرد تحلیل تم (مضمون) می توانید به صورت کامل با شیوه نگارش پروپوزال های کیفی با این رویکرد آشنا شوید.

تحلیل مضمون، صرفاً روش کیفی خاصی نیست بلکه فرایندی است که میتواند در اکثر روش های کیفی به کار رود. به طور کلی، تحلیل مضمون، روشی است برای:

الف – دیدن متن؛

ب – برداشت و درک مناسب از اطلاعات ظاهراً نامرتبط؛

ج – تحلیل اطلاعات کیفی؛

د – مشاهده نظام مند شخص، تعامل، گروه، موقعیت، سازمان و یا فرهنگ؛

هـ – تبدیل داده های کیفی به داده های کمی


تاریخچه تحلیل مضمون

بویاتزیس که یکی از صاحبنظران برجسته تحلیل مضمون است و با استفاده از این روش، تحقیقات مختلفی در حوزه علوم رفتاری انجام داده است، از دیوید مک کله لند به عنوان یکی از پایه گذاران اصلی این روش یاد میکند. وی در کتاب خود، تبدیل اطلاعات کیفی؛ تحلیل مضمون و تدوین کد که در سال ۱۹۹۸ نوشته است، با رویکردی جامع و کاربردی، روش تحلیل مضمون را معرفی میکند. وی در بخش آغازین کتاب به این موضوع اشاره میکند که اولین بار در سال ۱۹۶۷ با فنونی که آن ها را دیوید مک کله لند، جان اتکینسون و جوزف وروف جهت آزمون درک مضمون، توسعه داده بودند آشنا شده است؛ این آشنایی باعث شد تا وی درباره کاربرد روش های مضمونی در بررسی شخصیت و انگیزش، مطالعه کند. چارلز اسمیت (۱۹۹۲) نیز در کتابی با عنوان انگیزش و شخصیت: مرجع تحلیل محتوای مضمونی روش های درک مضمون را معرفی کرده است. پژوهشگرانی مانند براون و کلارک، کینگ و آتراید استیرلینگ نیز نقش مهمی در معرفی و توسعه این روش داشته اند.

تحلیل مضمون، یکی از روش های رایج کیفی است که پژوهشگران رشته های ادبیات، روانشناسی، جامعه شناسی، مردم شناسی، تاریخ، هنر، علوم سیاسی، علوم اجتماعی، اقتصاد، ریاضیات، فیزیک، شیمی، زیست شناسی و پزشکی از آن استفاده کرده اند. پژوهشگران علوم اجتماعی و انسانی، غالباً از تحلیل مضمون جهت شناخت الگوهای کیفی و کلامی و تهیه کدهای مرتبط با آنها استفاده میکنند. مثلا،ً مشاور مدیریت از تحلیل مضمون جهت تجزیه و تحلیل روندهای جدید در بازار و تدوین راهبرد مطلوب سازمان یا شناخت فرهنگ سازمانی بهره میبرد.


مقایسه روش تحلیل مضمون با سایر روش ها

به طور کلی، روش های تحلیل کیفی را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

یک دسته، روش هایی هستند که عمدتاً از جایگاه نظری یا معرفت شناسی خاصی نشئت میگیرند، مانند تحلیل محاوره و تحلیل پدیدارشناسی تفسیری که به کارگیری آنها تنوع نسبتاً محدودی دارد؛ برخی از این روش ها نیز، مانند نظریه داده بنیاد از چارچوب نظری کلانی بهره میبرد.

دسته دوم، روش هایی است که اساساً مستقل از جایگاه نظری یا معرفت شناسی خاصی هستند و در طیف گسترده ای از روش های نظری و معرفت شناسی میتوان از آن ها استفاده کرد. تحلیل مضمون در این دسته جای میگیرد؛ از این رو، ابزار تحقیقاتی منعطف و مفیدی است که برای تحلیل حجم زیادی از داده های پیچیده و مفصل، میتوان از آن استفاده کرد. روش های کیفی بسیار متنوع و پیچیده هستند و تفاوت های بسیار جزئی و مختصری با هم دارند. تحلیل مضمون را میتوان یکی از روش های بنیادین تحلیل کیفی در نظر گرفت که با سایر روش های تحلیل که به دنبال تشریح الگوهای داده های کیفی هستند، مانند روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری، نظریه داده بنیاد، تحلیل گفتمان و تحلیل محتوا فرق دارد.

مقایسه با روش تحلیل پدیدارشناسی

روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری به دنبال شناخت الگوهایی در داده هاست که در چارچوبی نظری قرار میگیرند. در معرفت شناسی پدیدارشناختی مرتبط با روش فوق به تجربه اهمیت داده میشود. این روش به دنبال شناخت پدیده از طریق درک تجربه واقعی افراد در زندگی روزمره است.

مقایسه با نظریه داده بنیاد

در نظریه داده بنیاد نیز بسیار از مجموعه روش هایی مشابه تحلیل مضمون برای کدگذاری داده ها استفاده می شود؛ اما تحلیل مضمون به اصول نظریه داده بنیاد (که مستلزم تحلیل جهت رسیدن به نظریه است) پایبند نیست. به عقیده براون و کلارک (۲۰۰۶) در تحلیل مضمون، در صورتی که پژوهشگر نخواهد به نظریه کامل برسد نیازی ندارد به اصول نظریه داده بنیاد پایبند باشد. ضمن اینکه در نظریه داده بنیاد، تحلیل از منبع داده شروع می شود و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه می یابد؛ ولی در تحلیل مضمون، همه منابع داده، بررسی و مضامین کل داده ها، تحلیل و تفسیر میشود.

مطالعه کنید:  نرم افزار لینگو LINGO به همراه آموزش نصب و فعالسازی
مقایسه با تحلیل گفتمان

تحلیل گفتمان نیز به طیف وسیعی از تحلیل های مبتنی بر الگو اطلاق میشود که در معرفت شناسیِ ساختگرایی مطرح میشود و بر اساس آن، الگوهای جامعه، شناخته میشود. تحلیل تجزیه ای مضامین نیز الگوهایی را میشناسد که در آنها از زبان برای فهم ساختار اجتماعی استفاده می شود. این روش های مختلف، به جای یک داده خاص، به دنبال مضامین یا الگوهای معینی در کل داده ها میگردند (مانند مصاحبه شخصی یا مصاحبه های مختلفی که با شخص در موردکاوی و شرح حال نویسی صورت میگیرد. بنابراین، چنین روش هایی نیز تا حدودی با تحلیل مضمون همپوشانی دارند. از آن جا که تحلیل مضمون به روش های نظری و فنی خاصی (مانند نظریه داده بنیاد و تحلیل گفتمان) نیاز ندارد، از آن میتوان به مثابه روش تحلیلی ساده تر و راحت تری در ابتدای تحقیقات کیفی استفاده نمود.

مقایسه با تحلیل محتوا

تحلیل محتوا، یکی دیگر از روش هایی است که میتواند جهت شناخت الگوهای داده های کیفی به کار رود و تا حدودی شبیه تحلیل مضمون است. با این حال، تحلیل محتوا بیشتر بر سطوح خردتر تمرکز دارد و غالباً فراوانی داده ها را نشان میدهد و امکان تحلیل کمی داده های کیفی را فراهم میکند. یکی از اشکالات تحلیل محتوا این است که یا معمولاً به بافت داده ها توجه نمیشود یا بسیار کم توجه میشود و این امر باعث میشود غنای داده ها به شدت کاسته شود. ولی در تحلیل مضمون، واحد تحلیل، بیشتر از یک کلمه یا اصطلاح است و به بافت داده ها و نکات ظریف آن ها بیشتر توجه میشود. همچنین، تحلیل مضمون از شمارش کلمات و عبارات آشکار، فراتر میرود و بر شناخت و توضیح ایده های صریح و ضمنی تمرکز میکند. سپس، از کدهای مضامین اصلی برای تحلیل عمیقتر داده ها استفاده می شود. در تحلیل مضمون میتوان از فراوانی نسبی مضامین برای مقایسه آن ها و تهیه ماتریس مضامین و ترسیم شبکه مضامین استفاده کرد.

مقایسه با تحلیل محتوای مضمونی

تحلیل محتوای مضمونی، یکی از روش های تحلیل محتواست که با تحلیل مضمون در شناخت مضامین مشترک داده ها مشابهت دارد. اما پژوهشگر بر اساس معرفتشناسی عینیت گرا، آن را به کار میگیرد. در تحلیل محتوای مضمونی، بر خلاف تحلیل مضمون، از تفسیر در کمترین حد ممکن، استفاده و صرفاً از آن برای نامگذاری و گروه بندی مضامین استفاده میشود. در تحلیل محتوای مضمونی به احساسات و افکار پژوهشگر درباره مضامین، اعتنایی نمیشود. به همین دلیل، پژوهشگر از هر گونه تفسیر و توضیح معانی مضامین، پرهیز میکند و صرفاً در بحث نتیجه گیری به طور خیلی مختصر، مضامین را توضیح میدهد. به طور کلی، تحلیل محتوای مضمونی، بیشتر، تحلیل توصیفی است در حالی که تحلیل مضمون، تحلیل تفسیری است.

بنابراین، تحلیل مضمون، بر خلاف روش های کیفی فوق، به چارچوبی نظری که از قبل وجود داشته باشد وابسته نیست و از آن میتوان در چارچوب های نظری متفاوت و برای امور مختلف، استفاده کرد. همچنین، تحلیل مضمون، روشی است که هم برای بیان واقعیت و هم برای تبیین آن به کار میرود. البته، به دلیل ماهیت تفسیری تحلیل مضمون، باید به روایی و پایایی آن بیشتر توجه شود؛ این امر، مستلزم به کارگیری کدگذاران مستقل است و باعث میشود تحلیل مضمون در مقایسه با سایر روش های کیفی، دقت و زمان بیشتری طلب کند.


چیستی مضمون و چگونگی شناخت آن در متن

یکی از بحث های اساسی تحلیل مضمون این است که مضمون چیست؟ و چرا و چگونه در داده ها شناخته میشود؟ در این بخش، به این سؤالات پاسخ داده میشود؛ از این رو نخست، مضمون و انواع آن، معرفی و سپس به برخی روش های شناخت مضمون در میان داده های متنی اشاره میشود.

تعریف مضمون

قبل از پرداختن به انواع مضمون و روش شناخت آن، باید درک درستی از معنی مضمون داشته باشیم. در ادبیات روش شناسی، چندان به معنیِ این مفهوم پرداخته نشده است؛ و غالباً از آن به مثابه الگویی که مبیین نکته جالبی درباره موضوع تحقیق است و با استفاده از شعور متعارف شناخته میشود یاد شده است.

مضمون یا تم، مبین اطلاعات مهمی درباره داده ها و سؤالات تحقیق است و تا حدی، معنی و مفهوم الگوی موجود در مجموعه ای از داده ها را نشان میدهد. مضمون، الگویی است که در داده ها یافت میشود و حداقل به توصیف و سازماندهی مشاهدات و حداکثر به تفسیر جنبه هایی از پدیده میپردازد. به طور کلی، مضمون، ویژگی تکراری و متمایزی در متن است که به نظر پژوهشگر، نشان دهنده درک و تجربه خاصی در رابطه با سؤالات تحقیق است.

نوع شناسی مضمون

با توجه به تنوع روش های به کاررفته در تحلیل مضمون و تنوع دیدگاه صاحب نظران، عناوین و طبقه بندی های متفاوتی برای مضامین وجود دارد. برخی پژوهشگران، مضامین را به لحاظ ماهیت و برخی دیگر به لحاظ جایگاه و سلسله مراتب آنها در تحلیل مضمون، دسته بندی کرده اند. خلاصه ای از انواع مضمون ها با توجه به مبنای طبقه بندی آنها در جدول ۱ ارائه شده است. البته ممکن است این عناوین، همپوشانی داشته باشد و یا به جای هم به کار رود. ولی آنچه مهم است استفاده از عناوینی مناسب برای مضمون ها، با توجه به فنون و روش های به کار رفته در تحقیق است.

مضامین

جدول ۱– انواع مضامین از دیدگاه صاحب نظران

روش های شناخت مضمون

شناخت مضمون، یکی از مهمترین و حساسترین کارها در تحقیقات کیفی است و به عبارتی، قلب تحلیل مضمون است. شعور متعارف، ارزش های محقق، جهت گیری ها و سؤالات تحقیق و تجربه محقق درباره موضوع، رد نحوه شناخت مضامین، تأثیر میگذارد.

از آنجا که تحلیل مضمون، تحلیلی کیفی است، پاسخ روشن و سریعی برای این وجود ندارد که مقدار داده های مناسب و مورد نیاز که دلالت بر وجود مضمون یا اطلاق آن کند چقدر است. بنابراین، مضمون، لزوماً به معیارهای کمی بستگی ندارد؛ بلکه به این بستگی دارد که چقدر به نکته مهمی درباره سؤالات تحقیق میپردازد.

طبق نظر براون و کلارک (۲۰۰۶) و کینگ و هاروکس (۲۰۱۰)، به رغم این که قاعده کاملاً مشخصی درباره شناخت مضمون وجود ندارد اما می توان جهت تعریف و شناخت آن از اصول راهنمای مناسبی استفاده کرد که برخی از آن ها عبارتند از:

اولا،ً شناخت مضمون هرگز به معنی صرفاً یافتن نکته جالبی در داده ها نیست، بلکه مستلزم آن است که پژوهشگر مشخص کند در داده ها باید دنبال چه چیزی باشد؟ از چه چیزهایی باید صرف نظر و چگونه باید داده ها را تحلیل و تفسیر کند؟

ثانیا،ً واژه «مضمون» به طور ضمنی و تا حدی، مبین «تکرار» است؛ لذا مسئله ای را که صرفاً یکبار در متنِ داده ها ظاهر شود نمیتوان «مضمون» به حساب آورد (مگر آنکه نقش برجسته و مهمی در تحلیل نهایی داده ها داشته باشد). به طور معمول، تکرار به معنی مشاهده و ظاهر شدن در دو یا چند مورد در متن است.

مطالعه کنید:  تفاوت آزمون های پارامتریک و ناپارامتریک

ثالثا،ً مضمون ها باید از یکدیگر متمایز باشد. با وجود اینکه همپوشانی در میان مضامین تا حدودی اجتناب ناپذیر است اما اگر مرز کاملاً مشخص و تعریف شده ای میان مضامین مختلف وجود نداشته باشد نمی توان درک درستی از تحلیل ها و تفسیرها عرضه کرد.

به طور کلی روش های مختلفی برای شناخت مضامین وجود دارد. در جدول ۲، روش های مناسبی جهت شناخت و کشف مضامین در متن پژوهی از دیدگاه ریان و برنارد (۲۰۰۳) ارائه شده است. البته پژوهشگر باید تا حدودی منعطف باشد زیرا تبعیت صرف از قواعد در شناخت مضامین، کاربردی ندارد.

متن پژوهی

جدول ۲– روش ها و فنون مناسب جهت شناخت مضامین در متن پژوهی


ابزارها و روش های تحلیلیِ تحلیل مضمون

تحلیل مضمون، طیف گسترده ای از روش ها و فنون را در بر میگیرد. در فرایند تحلیل مضمون با توجه به اهداف و سؤالات تحقیق میتوان از روش های تحلیلی مناسب آن استفاده کرد. در این بخش، چهار روش کاربردی مناسب در تحلیل مضمون (که گاهی روش های جایگزین تحلیل مضمون نیز مطرح میشوند) معرفی میشود. اما از آنجایی که اکثر این روش ها در نرم افزارهای رایانه ای تحقیق کیفی تعبیه شده است، ابتدا نقش و کاربرد این نرم افزارها را در تحلیل مضمون بررسی میکنیم و در ادامه، نمونه هایی از کاربرد آن در مراحل مختلف تحلیل داده ها ارائه میشود.

کاربرد نرم افزارهای رایانه ای در تحلیل مضمون

نرم افزارهای رایانه ای، نقش بسزایی در توسعه کاربرد تحلیل مضمون در تحقیقات کیفی داشته اند. در سال های اخیر، پیشرفت های چشمگیری در زمینه نرم افزارهای تحقیق کیفی، هم به لحاظ تنوع و هم به لحاظ کارایی آنها صورت گرفته است. این امر باعث شده است پژوهشگران با سرعت و دقت بیشتر و زمان کمتری، تحقیقات را انجام دهند. برخی نرم افزارهایی که تحلیل مضمون را میتوان به کمک آنها انجام داد عبارتند از:

در بین این نرم افزارها،  ATLAS.ti و NVivo کاربرد بیشتری دارند. این نرم افزارها، امکانات و ابزارهای مختلفی در اختیار پژوهشگر قرار می دهند. امکان کدگذاری متن، تخصیص کدها به مضامین، مرتبط کردن یادداشت های پژوهشگر با کدها، قابلیت جست و جوی پیشرفته و عملیات بازخوانی داده های کدگذاشته از این جمله است.

البته واضح است که نرم افزار فقط میتواند در سازماندهی و بازیابی داده ها به پژوهشگر کمک نماید و نمیتواند به تنهایی درباره داده ها قضاوت کند. با این حال، استفاده از چنین نرم افزارهایی پژوهشگر را قادر میکند به طور مؤثر و کارامد با مضامین پیچیده و حجم زیادی از داده های کدگذاشته کار کند. این نرم افزارها همچنین به عمق و پیچیدگی تحلیل کمک میکند. ممکن است مدت زمان مورد نیاز جهت آشنایی با نحوه کار این نرم افزارها و آماده کردن داده ها جهت ورود به نرم افزار باعث شود برخی پژوهشگران چنین نرم افزارهایی را به کار نبرند. با این حال، بهبودهای اخیر در زمینه نرم افزارها و ورود داده ها باعث شده است که استفاده از نرم افزارهای تحلیل مضمون خصوصاً در پروژه های تحقیقاتی بزرگ، مقرون به صرفه باشد؛ زیرا این نرم افزارها، امکان تحلیل داده های زیاد و متنوع را با استفاده از ابزارهای مختلف و مناسب فراهم می کند.

قالب مضامین

یکی از روش های تحلیلی مناسب در تحلیل مضمون، تحلیل قالب مضامین است. قالب مضامین معمولاً در تحقیقاتی به کار می رود که تعداد متون و داده های آن ها زیاد باشد. (مثلا ۱۰ تا ۳۰ منبع) این روش را که نخستین بار کینگ (۱۹۹۸) معرفی کرد. فهرستی از مضامین شناخته در ادبیات نظری و یا استخراج شده از متن داده ها را به صورت درختی و سلسله مراتبی نشان می دهد. ویژگی کلیدی این روش، سازماندهی سلسله مراتبی مضامین و گروه بندی مضامین سطوح پایینتر در قالب خوشه ها و ایجاد مضامین سطح بالاتر از آن ها است. پژوهشگر میتواند جهت سازماندهی مضامین شناخته، از چهار یا پنج سطح استفاده کند. پس از ایجاد قالب مضامین، این قالب به طور پیوسته، بازبینی و اصلاح میشود تا جایی که درک کاملی از متن برای پژوهشگر فراهم شود.

جهت اصلاح قالب مضامین میتوان مضمونی را حذف و یا مضمون جدیدی را اضافه کرد. همچنین میتوان قلمروی مضمون و سطح و جایگاه آن را در سلسله مراتب تغییر داد. در صورتی میتوان ادعا کرد که قالب مضامین، نهایی و تکمیل شده است که اولاً همه داده ها کدگذاشته، باشد، ثانیاً حداقل دو بار، داده های کدگذاشته، مطالعه شود و ثالثاً نظرِ دو یا چند خبره درباره سلسله مراتب مضامین پرسیده شود.

از آنجا که قالب مضامین، روابط میان مضامین را به صورت خطی نشان میدهد، به منظور درک بهترِ روابط میان مضامین، از روش های تحلیلی دیگری همچون ماتریس مضامین و شبکه مضامین استفاده میشود.

ماتریس مضامین

از ماتریس مضامین جهت مقایسه مضامین با یکدیگر و یا مقایسه مضامین در منابع داده ها استفاده میشود. این روش را اولین بار مایلز و هابرمن (۱۹۹۴) استفاده کردند. ماتریس، اساساً از تقاطع ردیف ها و ستون ها شکل میگیرد و در آن، ترکیبی از دو فهرست به صورت جدول توافقی، عرضه میشود. ردیف ها و ستون های ماتریسِ مضامین میتواند به مضمون ها یا منبع داده ها یا سایر موارد اختصاص یابد. از این رو، می توان ماتریس های مختلفی با ترکیب های متفاوت، ایجاد کرد. مثلاً در ماتریسی میتوان رابطه میان دو دسته از مضامین را بررسی و در ماتریس دیگری، مضامین یک یا چند منبع را مقایسه کرد.

شبکه مضامین

شبکه مضامین نیز روش مناسبی در تحلیل مضمون است که آتراید-استیرلینگ (۲۰۰۱) آن را توسعه داده است. آنچه شبکه مضامین عرضه میکند نقش های شبیه تارنما به مثابه اصل سازمان دهنده و روش نمایش است. شبکه مضامین، بر اساس روندی مشخص، مضامین پایه (کدها و نکات کلیدی متن) مضامین سازمان دهنده (مضامین به دست آمده از ترکیب و تلخیص مضامین پایه) و مضامین فراگیر (مضامین عالی دربرگیرنده اصول حاکم بر متن به مثابه کل) را نظام مند میکند؛ سپس این مضامین به صورت نقشه های شبکه تارنما، رسم و مضامین برجسته هر یک از این سه سطح همراه با روابط میان آنها نشان داده می شود.

بر خلاف روش قالب مضامین، شبکه های مضامین به صورت گرافیکی و شبیه تارنما نشان داده می شوند تا تصور وجود هر گونه سلسله مراتب در میان آن ها از بین برود، باعث شناوری مضامین شود و بر وابستگی و ارتباط متقابل میان شبکه تاکید شود. با این حال، لازم است توجه شود که این شبکه ها صرفاً ابزاری تحلیلی هستند و به عنوان خود تحلیل مطرح نیستند. وقتی یک شبکه مضمونی ساخته شد میتوان از آن به مثابه ابزاری تصویری برای تفسیر متن استفاده کرد تا نتایج حاصل از متن و خود متن برای محقق و خوانندگانِ تحقیق، روشن و فهمیدنی شود. برای ترسیم روابط میان مضامین میتوان از مضامین رابطه ای نیز استفاده کرد.

مطالعه کنید:  تکنیک دلفی (Delphi method)

نکته مهم و جالب در شبکه مضامین این است که با توجه به پیچیدگی داده ها و هدف تحلیل، ممکن است از مجموعه متون، چند مضمون فراگیر استخراج شود؛ با این حال، تعداد مضامین فراگیر از تعداد مضامین پایه و سازمان دهنده، کمتر خواهد بود. هر مضمون فراگیر، هسته و کانون شبکه ای مضمونی را تشکیل میدهد؛ بنابراین، ممکن است تحلیل به چندین شبکه مضامین منجر شود.


تصمیم های مهم قبل از شروع تحلیل مضمون

پژوهشگران قبل از کاربرد تحلیل مضمون، باید تصمیمات مهمی درباره برخی مسائل مرتبط با آن اتخاذ کنند که برخی از آن ها عبارتند از:

پژوهشگر به دنبال توصیفی غنی از مجموع داده هاست یا توضیحِ مفصلِ جنبه خاصی در داده ها؟

نوع تحلیل پژوهشگر و ادعاهای او باید با مجموع داده های تحقیق، همخوانی داشته و مرتبط باشد. مثلا،ً پژوهشگر ممکن است توصیفی غنی و جامع از کل داده ها عرضه کند به گونه ای که خواننده بتواند مضامین مهم یا برجسته آن را بشناسد. در این حالت، مضامینی که شناخته، کدگذاری و تحلیل میشود باید دقیقاً مبین محتوای کل داده ها باشد. در چنین تحلیلی، تا حدودی عمق و پیچیدگی مطلب از بین میرود اما جامعیت و غنای مطلب حفظ میشود. این روش وقتی مفید است که تحقیق در زمینه ای نامشخص یا در زمینه ای در دست بررسی صورت بگیرد و یا نظر افراد درباره موضوع تحقیق معلوم نباشد. روش دیگر و جایگزین روش قبلی، عرضه تفصیلیتر و جزئیتر مضمونی خاص یا گروهی از مضامین در درون داده هاست. این روش در مواردی به کار میرود که پژوهشگر به دنبال بررسی سؤالی مشخص و یا بررسی حوزه علاقه خود در درون داده ها باشد.

پژوهشگر میخواهد از روش استقرایی استفاده کند یا از روش قیاسی؟

مضامین یا الگوهای داده ها را میتوان به روش استقرایی (مبتنی بر داده) و روش قیاسی (مبتنی بر نظریه) شناخت. در روش استقرایی، مضامینِ شناخته، به شدت با خود داده ها مرتبط هستند. این روشِ تحلیل مضمون تا حدودی شبیه نظریه داده بنیاد است. در این روش، فرایند کدگذاری داده ها بدون تلاش برای انطباق آن با چارچوب کدگذاری از قبل تهیه شده (یا قالب مضامین) صورت میگیرد. در روش استقرایی، تحلیل مضمون بر اساس داده ها انجام میشود.

در روش قیاسی، تحلیل مضمون بر اساس علاقه نظری یا تحلیلی پژوهشگر به موضوع صورت میگیرد لذا این روش بیشتر مبتنی بر فرد تحلیلگر است. در این روش، محقق، کدها را بر اساس نظریه مشخصی انتخاب میکند و علائم، شاخص ها و شواهدی را که با این نظریه، حمایت میشوند میشناسد و کدگذاری میکند. کدهای مرتبط با هر مضمون نیز از فرضیات و مؤلفه های نظریه مورد نظر استخراج میشود. بررسی ادبیات نظری، درک مناسبی برای شناخت مضامین فراهم میکند. کدهایی را که سایر پژوهشگران بکار برده اند و نتایج تحقیقات آن ها به توسعه کدها در روش مبتنی بر تحقیقات گذشته، مستقیماً کمک میکند.

پژوهشگر به دنبال شناخت مضامین مشهود است یا مضامین مکنون؟

تصمیم دیگری که درباره مضامین باید گرفته شود این است که آیا مضامین در سطح آشکار و مشهود شناخته میشود یا در سطح پنهان و مکنون؟

مضامین در سطح مشهود، با توجه به معانی ظاهری یا آشکار داده ها شناخته میشود و تحلیلگر به دنبال شناخت چیزی فراتر از آنچه در متن وجود دارد نیست. در سطح مکنون، تحلیل مضمون، فراتر از معانی مشهود و آشکار محتوای داده ها میرود و ایده ها، مفروضات و مفاهیم نهفته (ایدئولوژی ها) را در داده ها که شکل دهنده محتوای صریح داده ها است میشناسد یا ارزیابی میکند. در تحلیل مضامین مکنون، شکل گیری و توسعه مضمون ها کاری تفسیری است و تحلیل نیز صرفاً توصیف نیست بلکه نوعی نظریه پردازی است. گاهی ممکن است مضمون، هم به صورت مشهود و هم به صورت مکنون در متن، شناخته شود.

پژوهشگر به دنبال پاسخ دادن به سؤالات اکتشافی و کلان است یا سؤالات توصیفی و خرد؟

نوع سؤالات تحقیقات کیفی رد روش شناخت مضامین داده ها تأثیر میگذارد. گفتنی است که تحقیقات کیفی معمولاً دربرگیرنده مجموعه سؤالاتی هستند که روابط میان این سؤالات مختلف باید روشن شود. گاهی یک یا چند سؤال کلی وجود دارد که کل پروژه تحقیقاتی را هدایت میکند. سؤالات تحقیق میتواند خیلی کلان (اکتشافی) یا خیلی محدود (توصیفی) باشد؛ سؤالات محدود ممکن است بخشی از سؤالات کلان تحقیق باشد.


فرایند گام به گام تحلیل تم (مضمون)

روش های مختلفی برای تحلیل مضمون وجود دارد که هر یک از آن ها، فرایندهای خاصی را دنبال می کند. در مقاله فرایند گام به گام تحلیل تم (مضمون)، با ترکیب روش پیشنهادی کینگ و هاروکس (۲۰۱۰)، براون و کلارک (۲۰۰۶) و آتراید و استیرلینگ (۲۰۰۱)، فرایند گام به گام تحلیل گام و جامعی جهت تحلیل مضمون، عرضه می شود.

در حالی که همه این مراحل با تفسیر و تحلیل همراه است اما در هر مرحله از تحلیل، سطح بالاتری از انتزاع به دست می آید.


معیارهای ارزیابی تحلیل تم (مضمون)

به طور کلی، از معیارهای ارزیابی تحقیقات کیفی می توان برای ارزیابی تحلیل مضمون نیز استفاده کرد. بسیاری از پژوهشگران معتقدند که تحقیقات کیفی نیازمند معیارهای ارزیابی کیفی و مورد توافق همه است؛ البته، چنین معیارهایی باید با معیارهای تحقیقات کمی، متفاوت باشد.در مقاله معیارهای ارزیابی تحلیل تم (تحلیل مضمون) به صورت جامع به بررسی این موضوع پرداخته شده است.


مزایا و معایب تحلیل مضمون

همان طور که در جدول ۳ آمده است تحلیل مضمون مزایای زیادی دارد؛ با این حال فاقد عیب نیز نیست. بسیاری از معایب تحلیل مضمون، بیشتر به اجرای ضعیف آن یا مناسب نبودن سؤالات تحقیق تا به خود روش بر می گردد.

مزایا تحلیل مضمون

جدول ۳– مزایای تحلیل مضمون

تحلیل مضمون، روش پیچیده ای نیست. انعطاف پذیری این روش که طیف گسترده ای از ابزارها و تحلیل ها را در اختیار پژوهشگر قرار می دهد. بدین معنی است که طیف گسترده ای از چیزها را می توان به داده ها نسبت داد. اگر چه انعطاف پذیری، مزیت تحلیل مضمون است اما می تواند عیب نیز باشد زیرا رهنمودهای خاصی برای تحلیل های سطح بالاتر عرضه نمی کند؛ از این رو، ممکن است پژوهشگر خودش تصمیم بگیرد که به چیزی در داده ها تمرکز کند.

عیب دیگر تحلیل مضمون، به هنگام مقایسه این روش با سایر روش های تحلیل کیفی آشکار می شود. مثلاً، بر خلاف روش های روایت یا شرح حال نویسی، پژوهشگر نمی تواند حالت تداوم و تناقض موجود میان داده ها را حفظ کند و این تناقض ها و ناهمخوانی های میان داده ها ممکن است نشان داده شود. همچنین، بر خلاف روش های تحلیل گفتمان یا تحلیل محتوا، تحلیل مضمون ساده به پژوهشگر اجازه نمی دهد درباره زبان استفاده شده در متن، ادعاهایی کند.

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد.

اولین کسی باشید که برای “تحلیل تم (مضمون)” دیدگاه می‌گذارید;

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

محتوای علمی و فنی معتبر
انتقال روان و شفاف مفاهیم
انسجام مطالب
خدمات پشتیبانی

اسکرول به بالا